تمامی داستانها، از کلاسیک گرفته تا پست مدرن، از نظر عنصر تغییر بر دو نوع اند:
1-ثابت
2-متغیر
داستانهای ثابت، یک وضعیت انسانی ثابت را نشان میدهند و به نوعی تمثیلیاند.
این داستانها معدودند.
داستانهای متغیر که اکثریت داستانها را در بر میگیرند، دارای 3 مرحله هستند:
1-وضعیت اولیه: این وضعیت ثابت و متعادل است. معمولا در ابتدای داستان این وضعیت نمایش داده میشود، ممکن هم هست که این وضعیت در داستان نباشد و به نوعی القا شود.
مثلا در داستان "داش آکل" صادق هدایت، وضعیت اولیه، این است که داش آکل لوطی معروف شهر است و زندگی آزادانهای دارد و با کاکارستم رقیب و دشمن است.
2-حادثهی محرک: این حادثه، برهمزنندهی وضعیت ثابت و متعادل اولیه است. با این حادثه هست که گرهها در داستان به وجود میآیند و نوع واکنش شخصیت اصلی به این حادثه است که داستانهای با موضوع، وضعیت اولیه یا حادثهی محرک یکسان را از هم متمایز میکند. گاهی داستان از این حادثهی محرک آغاز میشوند و وضعیت اولیه القا میشود. این حادثه در امتداد وضعیت اولیه میآید و با آن فاصلهی زمانی ندارد.
در داستان "داش آکل" حادثهی محرک، عشق داش آکل به مرجان است.
3-وضعیت ثانویه: این وضعیت نیز ثابت و متعادل است، اما در سطحی متفاوت با وضعیت اولیه. معمولا این وضعیت مخالف وضعیت اولیه است، مثلا اگر در اول داستان همه چیز خوب است، مشکلی نیست؛ در انتهای داستان و در وضعیت ثانویه همه چیز ویران شده است. دیگر دنیای داستان، دنیای اول آن نیست. گاهی هم دو وضعیت هم بارند، مثلا اول داستان همه چیز بدبختی شخصیتها را نشان میدهد، اما در وضعیت ثانویه این بدبختی تشدید شده است.
در داستان "داش آکل" وضعیت ثانویه، این است که داش آکل از چشم مردم افتاده و دیگر محله در قرق او نیست، در آخر هم به دست کاکارستم کشته میشود.
دیدگاه خود را بنویسید